یک صد و بیست و چهار هزار پیامبر آسمانی برای هدایت بشر مأموریت یافتند. واکنش انسان ها در برابر این سفیران نور چه بود؟ برخی را با ارّه به دو نیم کردند! بعضی دیگر را زنده زنده در آتش سوزاندند! برخی را مظلومانه سر بریدند! دسته ای را مجنون و ساحر نامیدند و مابقی را تکذیب کردند و به جز اقلیتی مۆمن به آن ها ایمان نیاوردند!
حاکمان جور نیز یازده امام مظلوم و معصوم شیعه را، یکی پس از دیگری، مظلومانه و غریبانه به شهادت رساندند.
هم اینک تنها و تنها یک گزینه پیش روی بشریّت قرار دارد. فقط یک منجی برای انسان ها باقی مانده است . راه نجات دیگری فراروی بشریّت متصوّر نیست. باید به ذخیره ی خدا در روی زمین ـ که وارث کمالات همه ی انبیا و اولیای الاهی و خلاصه و عصاره ی آن هاست ـ پناه برد و به ساحت آن امام همام ـ که هادی مهدی است ـ تمسّک جست.
یکی از بزرگ ترین دردها این است که نسل به نسل جامعه ی شیعه به غیبت امام خو گرفته و مطلبی با این اهمّیّت برایش عادی شده است. خیلی ها گمان می برند که غیبت امام عصرعلیه السلام و استمرار آن از مقدّرات حتمی بوده و اعمال و کردار مخالفین و موافقین آن حضرت در اصل غیبت و طول کشیدن آن بی تأثیر است.
توجّه به این نکته ی اساسی ضروری است که خداوند بشر را موجودی مختار و دارای قوّه ی گزینش خیر و شر آفریده است. اگر این گونه نبود، پاداش و عقاب بی معنا می نمود و بهشت و جهنّم و حساب و کتاب، عبث و بیهوه جلوه می کرد. نباید گناه کاران مواخذه، محاکمه و مجازات شوند و به خوبان و نیکوکاران پاداش و ثواب عطا گردد؛ ولی خداوند بشر را به پذیرش دعوت انبیا وادار نکرده است؛ پیامبران فقط بشارت و بیم می دادند. ائمّه ی معصومین علیهم السلام نیز چنین اند؛ بلکه می توان گفت اگر انبیاء به ابلاغ دعوت الاهی و مراجعه ی به مردم مأمور بودند، در مورد ائمه (علیهم السلام) کاملاً برعکس است.
اگر ائمه اطهار علیهم السلام یکی پس از دیگری به دست حاکمان جور، مظلومانه و غریبانه، به شهادت رسیدند و حضرت مهدی علیه السلام نیز از دیدگان طاغوت ها و مردم پنهان شدند، تقدیر حتمی الاهی نبوده؛ بلکه انتخاب بشر در آن نقش ایفا کرده است